هم نشین

گاهی انسان با او هم نشین می شود...رنگ او می گیرد...بوی او می گیرد...

هم نشین

گاهی انسان با او هم نشین می شود...رنگ او می گیرد...بوی او می گیرد...

هم نشین

برای تو ناچار همنشینی خواهد بود که هرگز از تو جدا نخواهد شد،با تو دفن می شود در حالی که تو مرده ای و او زنده است.این همنشین تو اگر شریف باشد،تو را گرامی خواهد داشت و اگر شریف نباشد،تو را به دامان حوادث می سپارد.آن گاه آن همنشین با تو محشور می گردد و در رستاخیز با تو برانگیخته می شود و تو مسئول آن هستی.پس دقت کن،همنشینی که انتخاب می کنی نیک باشد؛زیرا اگر او نیک باشد،مایه ی انس تو خواهد بود و در غیر این صورت،موجب وحشت تو می گردد.آن همنشین،کردار توست.

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان

۲ مطلب توسط «عبدالحسین مهدوی» ثبت شده است

دوران انقلاب

بعضی ازکتاب ها را که بیش از دو نسخه از آنها داشتیم به کمک خانم حذصلی با کتاب هذی کتابخانه مسجد مهدی موعود تعویض کردیم تا پای کتاب های مذهبی و دینی هم زه مدرسه باز شود.اولین بار بود که در مدرسه کسی جرأت می کرد از کتاب های مذهبی سخن بگوید.خانم حاحصلی تنها یاور و همراه من بود.


مشاور مدرسه تا کید می کرد که کتابهای علمی و داستانی برای بچه ها مفید تر است.کم کم دعواهای من با مشاور آغاز شد.مدام نق می زد که باید کتاب های غیر داستانی و دینی را دور بریزید.

مقدمه کتاب

من زنده ام که فراموش نکنیم از خانواده آبیان،پدر و پسر که در یک روز شهید شدند و مادر،حجله همسر و فرزندش را با هم چید.


من زنده ام که فراموش نکنیم هنوز هم میثم پسر شهید طلبه حسین زاده)مفقودالاثر(هر شب چشم انتظار،پشت در حیاط می خوابد که شاید یک روز پدرش بی خبر در خانه را بزند و اولین نفری باشد که در را برویش باز می کند.

من زنده ام